سلاممم.:">
سال 1401 به قول آیلین "سال زیبایی بود ولی نمیخوام بهش بگردم.:)"
از اونجایی که من امسال مدرسهم رو عوض کردم و تجربهی سه تا مدرسه (سه تا!) رو داشتم فکر کنم اونقدر تجربه کردم و گریه کردم و خندیدم که نشه شماردشون به همین خاطر عنوان و تعداد لبخندها اینطوری شدن..xDTT
دعوت میکنم از بلا و نادشیکو و پرسون.*^*
- همهی اون نامهها و یادگاریهای قشنگی که بچههای مدرسه برام نوشتن.
- نامهنگاری کوتاه مدتمون با هدی.:"))
- حرف زدن با تینا>>>
- تولد فاطمه و جمع شدن دوباره اکیپ چندین سالمون.
- تولدی که با سوگند گذروندم و اون بازی واقعیت مجازی که کلی به خنده انداختمون.TTTTTT
- آشنا شدن با آرینا و اون مدت کوتاه دو-سه ماهه که با هم توی یه مدرسه گذروندیم. (و همه اون حرفامون راجع به ترو کرایممحیتشهتین)
- اردوی ایران مالی که با آرینا رفتیم.
- کلاسای پژوهش نگارش>>>>>>>
- آشنا شدنم با معلم ریاضی خوشگلمون که بیاندازه زیبا و مهربونه.:))
- دوست شدن با آوا.
- دوست شدن با زهرا وقتی توی دومین نقطه اوج تنهایی و غم و درد بودم.