۱۰ مطلب در تیر ۱۴۰۱ ثبت شده است

آب های شفافی که تا زمان نگذرد سیاهی درونشان را نشان نمی‌دهند.

بسم الله الرحمن الرحیم

اشک ها کارشان همین است؛ یا افکار مرده را از ذهن خارج می‌کنند یا فشاری که افکار زنده می‌آورند. اشک ها پایین می‌آیند و سیاهی ذهن را روی گونه‌هایمان دفن می‌کنند. سیاهی را خارج می‌کنند تا حال ما بهتر شود؟ یا فقط می‌خواهند برای سیاهی های آینده جا باز کنند؟ از شوری دریای مواج سرمان شور می‌شوند یا ماهیتشان از اول شور و نمکین است و می‌دانند اگر بمانند نمک زخم های آینده‌ مان می‌شوند؟

  • نظرات [ ۴ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • جمعه ۳۱ تیر ۰۱

    دیوارهای سفید

    بسم الله الرحمن الرحیم

    در میان دیوار های سفید افکار پریشانم را رها می‌کنم، افکارم، هرکدام به رنگ‌های مختلف و اشکالی جدید در می‌آیند. به نظر می‌رسد میان این اشکال و الوان نخ باریکی‌ست که افکار را به هم متصل می‌کند شاید به‌خاطر این باید به هم متصل باشند که اگر من از اتاق خارج شدم و افکارم باقی ماندند و کس دیگری آمد تا در اتاق افکارش را بیرون بریزد افکارم با افکار او قاطی نشود. اگر افکار یک نفر دیگر وارد سر من بشوند چه می‌شود؟ نباید اتفاق خاصی بیافتد چون افکار او با ذهن او مطابقت دارد و ذهن من با هیچکس دیگر مطابقت ندارد؛ قطعا افکار او کم‌کم در ذهن من می‌میرند و با اشک ها از ذهنم خارج می‌شوند.

    شاید آن نخ به‌خاطر این است که افکار من همگی یک نقطه ی مشترک با هم دارند. همگی بخشی از وجود من هستند و در همگی آنها ارزش‌ها باورهای من یکسان است.

    افکارم را به همین خاطر بیرون ریخته‌ام. میخواستم نگاه دقیق‌تری به ارزش‌ها و باورهایم بیاندازم. می‌خواهم خود را بیشتر بشناسم و می‌خواهم خود را اصلاح کنم، پس این نخ‌ها دقیقا همان چیزی هستند که من میخواهم. دیدن ارزش ها و اصلاح باورها کاری سخت است اما نتیجه‌اش لذت بخش.‌ 

    +نوشته شده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۰

  • نظرات [ ۸ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • چهارشنبه ۲۹ تیر ۰۱

    ?Do you hear me

    If you want to be different you should act differently. Don't be like them if you deslike their style. You're the one who will build her future. You. are. the. one

  • نظرات [ ۳ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • جمعه ۲۴ تیر ۰۱

    HBD BELLA

    به نام خدا

    میدونم به جای اینکه 00:00 نوزدهم پست رو بذارم دارم 00:00 بیستم میذارم ولی من همیشه توی تبریک دیلی دارم ببخشید.:">

    اول میخواستم تایپ کنم ولی بعد دیدم نوشته شده‌ش حس بیشتری میده پس آره. تولدت مبارک.:>

    +من تولدت رو یادم نرفته بود. خیلی هم یادم بود. تازه اگر نگاه کنی نامه رو هم دهم نوشتم.U-U

  • نظرات [ ۱۰ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • دوشنبه ۲۰ تیر ۰۱

    productivity challenge -2nd 40 days

    به نام خدا

    من یه چالش واسه خودم میخوام راه بندازم که بتونم با زور بیشتری برای زندگیم تلاش کنم... و این روزا حالم واقعا خوب نیست ( الان خوبم راستی. 3> ) و هر روز روی یه مودیم که باعث میشه هیچ کدوم از کارای برنامه ام رو درست حسابی انجام ندم.(در مورد این مودی بودن هم کلی چیز فهمیدم... اما دلم میخواد یه کم تحقیق کنم بعد بهتون نتیجه رو میگم.D;) امیدوارم اینکه اینجا منتشرش میکنم و بهم یه حس مسئولیتی دست میده باعث بشه چه حالم خوب باشه چه بد کار هامو رو درست و کامل بهتر انجام بدم. (دلیل خط زدن اون دو کلمه: ما کامل نیستیم.)

    خب برنامه ام برای این چالش اینجوریه: 

    1. یه هدف بزرگ مشخص میکنی.
    2. این هدف رو به قطعات کوچکتر تقسیم میکنی.
    3. یک یا دو تا از این اهداف کوچکتر رو مشخص میکنی و برای عادت کردن بهش یه بازه 40 روزه رو شروع میکنی.
    4. پیشرفتت رو توی این چهل روز کامل ثبت می کنی و می نویسی برای رسیدن به ریز-اهدافت چه اقداماتی کردی.
    5. اگر صلاح بدونی به این 40 روز 10 روز دیگه هم اضافه میکنی اگر نه میری سراغ ریز-اهداف دیگه‌ت.

    چالش تا وقتی که خود وبلاگر نخواد تموم نمیشه.

  • نظرات [ ۲۱ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • جمعه ۱۷ تیر ۰۱

    .I need you

    اگر من یه کار خیلی خیلی بد بکنم... من رو باز هم دوست خواهی داشت؟
    میشه به من بگی.... اگر اتفاقی افتاد و به اونا نتونستی بگی من همیشه پیشت خواهم موند... اگر یه کار خیلی خیلی بد بکنی هم دوستت خواهم داشت. تو... دوست‌داشتنی هستی و من از دوست داشتنت دست نخواهم برداشت.
    + نکنه هر چیزی خدا بهم داده رو نیاز دارم... نکنه از دستت بدم.

    'انتشار در آینده'

  • نظرات [ ۵ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • چهارشنبه ۱۵ تیر ۰۱

    من نویسی

    به نام خداوند جان و خرد

    💚💚💚

  • نظرات [ ۱ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • چهارشنبه ۱۵ تیر ۰۱

    غری زد که توده ی سیاهی غلبش را زدود

    بسم الله الغفور

    باشد که آمرزیده شویم.تکبیرررر.

    خیلی وقت بود که هر کاری میکردم نمیتونستم بیام و فقط حرف بزنم تا خالی بشم.. و خب میدونین من هر وقت با یه نفر حرف میزنم کلی حرف دارم که بگم اما نمیتونم بگمشون. یا اون لحظه یادم میره چی میخواستم بگم یا نمیدونم چجوری بگمش یا نمیخوام وسط بحث یهو یه بحث کاملا بی ربط رو شروع کنم. حرفای حالا خاصی هم نیستا.. شایدم خاصه. شاید گفتن چیزایی که برای تو عادی شده، مثل افکار، اتفاقات روز و... خاص باشه.

  • نظرات [ ۹ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • دوشنبه ۱۳ تیر ۰۱

    Quote

    Don't cry; You're perfect

    Silco 

    .

    .

    You were my life but life is far away from fair

    No Time To Die - Billie Eilish

    .

    .

    تو چی از تنهایی میدونی؟ تنهایی برای تو یه توهمه و برای من خاطره‌ست

    بیزیل (یکی از شخصیتام)

    .

    .

    ?Why don't you love who I am

    What Could Have Been - Sting(ft.ray chen)

  • نظرات [ ۱۳ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • شنبه ۱۱ تیر ۰۱

    Flip That - Loona

    flip that
    flip that
    By loona
    Magic Spirit
  • نظرات [ ۳ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • پنجشنبه ۲ تیر ۰۱
    آستریا همیشه میگه انسان ها قوی تر از چیزی‌ان که خودشون فکر می‌کنن.

    +امیدوارم ازاین وب حس خوبی بگیری.:)