۱۴ مطلب با موضوع «من نویسی :: در لحظه‌ای ها» ثبت شده است

چرا، چه‌شد؟

     سلام خدا. یه سوال. چه ضرورتی داشت؟ از گذشته تا الان... چه ضرورتی داشت وقتی می‌شد که نباشه. حداقل یه سری چیزای کوچیک رو که ‌‌‌می‌تونستی تغییر بدی. پس چی‌شد که این‌طوری شد؟ چرا آدمای الگویی که ساختی باز هم بی نقص نیستن؟ در عین حال که غیرقابل دسترسن، ولی بازم بی نقص نیستن. این اذیتم می‌کنه که بقیه فکر می‌کنن این نقص ها نشانه بی‌نقصیه و از همه چیز الگو می‌گیرن.

     بعدشم زیاد سخت نمی‌گیری؟... یا ما زیاد به خودمون سخت می‌گیریم، ولی تو هم بودی که ما رو آفریدی. چی‌شد که این همه پیچیدگی ایده ی خوبی به نظرت اومد؟ 

     چی‌شد؟ چی‌شد که نمی‌تونیم؟ چی‌شد که همه‌ چیز این‌قدر پیچیده و نخواستنی شد؟

  • نظرات [ ۵ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • جمعه ۱۴ بهمن ۰۱

    moment #21

    یه سری آهنگ‌ها هستن آدم باید برای خودش نگه داره. برای هیچکس نفرسته، هیچ‌جایی منتشر نکنه. ولی من توی این موضوع واقعا بدم. انگار دلم میخواد آهنگ‌هایی که می‌شنوم و فوق‌العاده دوسشون دارم رو بقیه هم بشنون. در عین حال به بعضیاشون حس مالکیت دارم. میدونین؟ اون آهنگایی که زیاد توی رگ هاتون جریان پیدا می‌کنن و طوری روحتون رو با خودشون همراه می‌کنن که یهو چشماتون رو باز می‌کنین و می‌بینین آهنگ تموم شده. این آهنگا واقعا خاصن و وقتی با کسی به اشتراک میذارمشون ناخودآگاه با شنیدن اون آهنگ یاد کسایی میفتم که باهاشون اون رو شریک شدم، که همزمان حس خوب و ترس داره. چون وقتی آدم‌ها توی آهنگ ها یاد‌آوری بشن اون آهنگ عمیق تر از چیزی که هست میشه و همین موضوعه که زیبا و ترسناکه.

    +من واقعا گشنمه. دارم میمیرم.

  • نظرات [ ۷ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • پنجشنبه ۲۹ دی ۰۱

    Just for myself

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • نرگسِ نوشکفته
    • شنبه ۱ مرداد ۰۱

    Moment #20

    بیشتر از هر موقع نقاط ضعفم توی صورتم کوبیده شد...میدونم که میگذره و روزی میرسه که قوی‌ترم. :)

    خدایا من میخوام بهتر باشم. نمیخوام ضعفم توی همچین چیز مسخره‌ای باشه. نمیخوام توی چیزی ضعیف باشم که میخوامش. 

    +ولی یکی از نقاط قوتم اینه که میتونم این حس بدی که بعد از "کوبیده‌ شدن نقاط ضعفم توی صورتم" پیدا میکنم رو، خیلی کم کنم. 

    • نرگسِ نوشکفته
    • شنبه ۲۸ خرداد ۰۱

    Moment #19

    من از همه ی آدم‌هایی که فکر می‌کردم بی‌نقصن عذر میخوام. الان فهمیدم که شما هم با همه ی خوبیاتون و گنگیاتون (:دی) یه روزایی حس useless بودن می‌کنین. ولی در هر صورت خیلی خوبین پس از useless بودن نترسین.:)

  • نظرات [ ۴ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • يكشنبه ۲۲ خرداد ۰۱

    moment #18

    چرا کلاس زبانم تموم نمیشه.TT

  • نظرات [ ۷ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • چهارشنبه ۱۸ خرداد ۰۱

    moment #17

    ?I'm just tired. tired, scared and stressful. when does it finish

  • نظرات [ ۰ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • چهارشنبه ۱۱ خرداد ۰۱

    Moment #16

    به نام خدا

    میدونین کتابا حس خیلی عجیبی به من میدن. یه سریاشون تاثیر قابل توجهی رو احساساتم به افراد دارن. مثلا شاید عروس دریایی. دلم میخواد همه ی آدمایی که «شاید عروس دریایی» جزو کتابهای مورد علاقه‌شون به حساب میاد رو بغل کنم و بگم مراقب خودت باش.

    یا مثلا الان که دارم به پیشنهاد یکی از دوستام «در جست و جوی ورمیر» رو میخونم دوست دارم برم دستشو بگیرم و بریم همه ی موزه ها و نمایشگاه های نقاشی رو زیر و رو کنیم و در مورد عناصر توی هر نقاشی حرف بزنیم. 

    کتابا واقعا شگفت‌انگیزن. چون جز اونا دیگه چی میتونه همچین شبکه ی احساسی گسترده‌ای رو به وجود بیاره؟ جز کتاب چی میتونه موج عظیمی از احساسات رو به آدم وارد کنه و باعث باشه یه نفر هوس کنه به این همه آدم محبت بورزه؟

    فقط... نمیدونم چجوری کتابا اینطوری روم تاثیر میذارن وقتی حتی آدمای دور و اطرافم هم اینقدر تاثیر گذار نیستن. حتی معلم ریاضیمون که عاشقشم. نمیدونم شاید از تاثیر آدما توقع بیش از حد دارم. بگذریم. موضوع اینه که عاشق کتاب ها هستم و دلم میخواد برای اینکه توجه بیشتری بهشون بشه قدمی بردارم. ولی نمیدونم چه قدمی.

  • نظرات [ ۴ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • جمعه ۳۰ ارديبهشت ۰۱

    یه چیزی

    سلام

    یه چیزی بگین که بهم انگیزه بده/ باعث بشه ادامه بدم/ به نظرتون خیلی مهمه که آدما بلد باششن و بهش باور داشته باشن تا زندگی ارومی داشته باشن

    پست قبلیو هم اگه ندیدین ببینین

    ببخشید... اگه حس بدی میده

  • نظرات [ ۴ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۰۱

    Moment #13

    آستریا توی مغزم زمزمه می‌کنه:« کالیستا. با خودت تکرار کن. آدما قوی تر از چیزی ان که خودشون فکر میکنن. دوباره بگو. دوباره.دوباره.دوباره. از اول.»

    - من قوی تر از اون چیزی ام که خودم فکر میکنم. من خیلی قوی تر از چیزی ام که فکرشو بکنم.

  • نظرات [ ۳ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • جمعه ۱۶ ارديبهشت ۰۱
    آستریا همیشه میگه انسان ها قوی تر از چیزی‌ان که خودشون فکر می‌کنن.

    +امیدوارم ازاین وب حس خوبی بگیری.:)