•- روز سوم -•
برای کسی بنویس که این روزها دلتنگش هستی.
خانم احمدی عزیزم! سلام.
از وقتی که شما رفتین من پیش سه تا معلم مختلف رفتم و همشون شما رو به خاطر اینکه اینقدر معلم خوب و حرفهایی بودین1 تحسین کردن. همهشون وقتی میگفتم سه ساله ویولن میزنم تعجب میکردن و اسم معلمم رو میپرسیدن. شاید همه فقط در مورد این که چطوری من رو شکوفا کردین و باعث پیشرفتم شدین صحبت کنن ولی شما علاوه بر اینا من رو مشتاق کردین، نذاشتین عشقم به ویولن کم بشه و همین شد که من سخت کار کردم و با راهنمایی شما به جایی رسیدم که خیلیها انتظار ندارن بشه توی سه سال بهش رسید. شما فقط معلم خوبی نبودین ، آدم خوبی بودین و هستین که من رو درک کرد و موقع سختی فقط با حضورش نوازشم کرد.2 شما با وجود تفاوتهامون من رو قضاوت نکردین و حتی بهم گفتین که شاید بقیه چیز دیگهای از من ببینن ولی میدونین توی قلب من چیز بدی نیست.
من همیشه فاصلهم رو با آدما حفظ کردم، علیالخصوص اون موقعها که در حال تجربه کردنِ منزویترین ورژن خودم، خیلی "دور" بودم. این بین شما بدون اینکه خودم هم بفهمم برای من مکانی امن برای فراموش کردن غمها بودین که پیشتون میتونستم فقط روی ویولن زدن و گره زدن احساساتم به آرشه و نتها تمرکز کنم. اون ماههای کذایی که یه روزش هم بدون بغض، تنفر و یخ زدن بدنم نمیگذشت رو با ویولن گذروندم و به خاطرش ازتون ممنونم، ممنونم که کمکم کردین آرامشم در ویولن رو پیدا کنم.
امیدوارم هرجایی که هستین و میرین موفق و خوشبخت باشین. امیدوارم روزی دوباره ببینمتون.
با احترام هنرجوی شما
پی نوشت: راستی معلم فعلیم که جلب رضایت و تحسینش خیلی سخته و (اصلا) تو کار تعریف نیست گفت به آیندهم خیلی امیدواره.:")
1 غمانگیزه که دیگه درس نمیدین و این افعال رو به گذشته صرف میکنم.
2 فکر کنم اون دوران دقیقا چیزی که من نیاز داشتم همین بود. حرفی رد و بدل نشه اما یه میدان از آرامش و امنیت بر فضا حاکم باشه.
دلتنگی در مقابل تو اصلا بیمعنی میشه. طوری لحظه به لحظه زندگیم دلتنگتم که باورت نمیشه. دلم میخواد تا ابد توی آغوشت باشم، سرم رو روی شونهت بذارم و گونهت رو ببوسم. بزرگترین تکیهگاهم، مهربونم، حالا که چند روزه رفتی سفر دلم برات بیش از پیش تنگ شده. انقدر نبودت به قلبم و گلوم فشار آورده که نه تنها دلم تنگ، بلکه کل وجودم مچاله شده.
عجیبه فقط یک ساعت اونورتری. جایی نرفتی که فقط دو روز نخواهی بود اما صدات رو که از پشت تلفن میشنوم غم طوری وجودم رو پر میکنه که میتونه یه دسته از موهام رو سفید کنه. دلم خیلی تنگته، قلبم بدجوری مچاله شده و برای به آغوش کشیدنت قرار ندارم. ولی مهربونم این رو برای بعدا میگم... من قویم نگران نباش؛ باشه؟
تا بی نهایت دوستت دارم، نرگس نوشکفته تو