به نام خدا
آدمها در طول زندگیشون تغییر میکنن و خیلی وقتا این تغییرات نتیجه تغییر موقعیتشونه. تغییر کلا چیز سختیه مخصوصا اوناییش که دست خودت نیستن ولی تغییراتی که من تجربه میکردم اکثرا تصمیم خودم بودن. اون تغییرات حاصل تلاش خودم بودن. یکی از قشنگترین تغییراتی که به اختیار خودم توی زندگیم ایجاد شد واردِ-کامیونیتی-وبلاگنویسی-شدن بود. اینجا از زوایای زیادی شکوفا شدم. خودم رو بیشتر شناختم و مهمتر از همه با آدمای فوقالعادهای آشنا شدم و دوستهای شگفتانگیزی پیدا کردم. حالا توی این یه سال اخیر تغییرات اجباری زیادی رو تجربه کردم ولی هنوز هم اینجام؛ تشنه نوشتن و خونده شدن.
راستش اون اوایل عشقم به آستریا بود که منو اینجا نگه میداشت. حس میکردم باید در هر شرایطی و به هر قیمتی از آستریا مواظبت کنم چون فقط من به اندازه ی ارزشش به اون بها میدادم. حالا حسم به آستریا نزدیکیه. آستریا تیکهای از وجودمه که مدام من رو تشویق میکنه که خودم رو بروز بدم. با این حال الان به خاطر این اینجام که آدمها و وبلاگهای بیان برام ارزش زیادی دارن. همینطور فهمیدم که با وبلاگ نوشتن حس بهتری به خودم دارم. وقتی میبینم توی این مدت چقدر پست منتشر کردم، عمر وبلاگم رو میبینم و کامنتهای آرامشبخش بقیه رو میخونم، حس میکنم توی این دنیا برای خودم یه کار ارزشمند کردم. حس میکنم بی خاصیت نبودم و همین کافیه تا بتونم با خودم راحت کنار بیام.
بخوام توی یه جمله بگم من وبلاگ مینویسم تا همیشه دلیلی برای ممنون بودن از زندگی وجود داشته باشه.