بسم الله الرحمن الرحیم
29. درباره کاری بنویس که الان انجامش میدی اما قبلا نمیتونستی و برات سخت بوده. چطور تونستی موفق بشی و انجامش بدی؟
بذارید اول از لحاظ علمی بگم."-" آدم تا یه سنی هر چی که بزرگتر میشه هوشش هم بیشتر میشه این سن تا حدود 40 سالگیه اما توی بچه ها به علت صعودی تر بودن رشد هوششون بیشتر اینو حس میکنیم. منم قبلا یه روبیک مسترمورفیکس داشتم که واقعااا هرچی ویدیوهای حلش رو میدیدم مخم می سوخت اما بعد یه سال که دوباره رفتم سراغش دو سوته یادش گرفتم.*-*
زمان باعث شد رشد کنم و موفق بشم.
اما خب چیزی خودم هم به اینکه میتونم انجامش بدم افتخار میکنم قوی شدن در برابر همه ی چیزای سخت، حرص درآر و چیزایی که آنقدر بهت ضربه میزنن که دیگه نمیتونی جلوی شکستن بغضت رو بگیری.
من توی بچگی خیلی گریه میکردم. خیلی خیلی زیاد نمیدونید چقدر بد بود. اینکه اینقدررر گریه کنی که نفست بالا نیاد و نزدیکه باشه بالابیاری به یه طرف و اینکه خودت خودتو هزاراااان بار به خاطر گریه کردن سرزنش کنی یه طرف دیگه. (اصلا گریه هام عذاب الهیای بودن واسه خودشون.D:")
واقعا نمیدونم چرا باید اون زمان برام اونقدر ناراحتی پیش می اومد اما الان خوشحالم که دیگه میتونم خیلی از ناراحتی ها رو به چپم بگیرم."-"
انجام این مورد برای من خیلیییی زمان برد الان هنوز هم یه جاهایی خییل باهاش به مشکل بر میخورم اما علت پیشرفتم به زور نگه داشتن اشک هام بود.
یه چیز دیگه هم که ازش خوشحالم اینه که میتونم خودم حالمو خوب کنم، نه اینکه دوساعت بالشتم رو بغل کنم بلکه فرجی بشه و خوشحال بشم!
کافیه با خودم حرف بزنم و یه مدت کوتاهی برای یادآوری خوبی های زندگی به خودم وقت بذارم. بعد میتونم حالمو خوب کنم.
من اولش برای رفع یه مشکلات دیگهای که داشتم شروع کردم به صحبت کردن با خودم. نه اینکه در مورد اتفاقات روز حرف بزنم با خودماXD فقط با در نظر گرفتن منطقم، احساساتم و رفتاری که در انتها داشتم، مشکلات، افکارم یا احساساتم رو برای خودم توضیح میدادم و سعی میکردم علت به وجود اومدنش رو ریشه یابی کنم. بعد که بفهمی مشکل از کجا شروع شده میتونی اوضاع رو کنترل کنی.*-*