۱۹۸ مطلب توسط «نرگسِ نوشکفته» ثبت شده است

کوانتوم نویسی.*^*

به نام خداوند امواج

۷/۲۶

#تحت‌تاثیر‌شیمی‌نیستم

اممم میگم طبیعیه من دارم به این فکر میکنم که ارن یگر یرملون داره؟^^ (آیا این طبیعیه که میخواستم بگم آرایه ی یرملون؟^^) xD

  • نظرات [ ۷ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • دوشنبه ۲۸ آذر ۰۱

    فقط امیدوارم بین پونصد هزار تا روشی که امتحان کردم این یکی کار کنه.

    میتونین این زیر از هر چیزی که داره بهتون آسیب میزنه، فشار میار، باعث بغضتون میشه، درد داره، باعث میشه خودتونو دوست نداشته باشین و... حرف بزنین.

    قطعا ضایع‌ است که ناشناس اولیا خودم خواهم بود ولی به هر حال شما به روی خودتون نیارین.

  • نظرات [ ۳۵ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • شنبه ۲۶ آذر ۰۱

    I can't be strong if I'm alone

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • نرگسِ نوشکفته
    • شنبه ۲۶ آذر ۰۱

    a new experience :>

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • نرگسِ نوشکفته
    • چهارشنبه ۲۳ آذر ۰۱

    how it feels like to be my brain

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • نرگسِ نوشکفته
    • سه شنبه ۲۲ آذر ۰۱

    21 آذر

    ازتون خیلی بدم میاد. لعنت بهتون. لعنت بهتون. لعنت بهتون. لعنت بهتون. ل.ع.ن.ت. ب.ه.ت.و.ن.

    +فقط منتشرش میکنم چون درد کشیدم و میخوام یادم بمونه... وگرنه انتشارش منطقی نیست

    • نرگسِ نوشکفته
    • دوشنبه ۲۱ آذر ۰۱

    life, pain

    یه جوری میشه که یهو میبینی همه ی قشنگیای زندگیت دست به دست هم دادن و پژمرده شدن و تنهات گذاشتن.

    یه چیزی فراتر از غمگین میشی یه حالی پیدا می‌کنی که اسم نداره، ولی تموم نمیشی. ولی دلت میخواد تموم بشی. وقتی به این فکر میکنی که مرگ یه روز میرسه حس خوبی پیدا می‌کنی.

    ولی تا وقتی که مرگ برسه دوباره یه روزی میرسه که دلت نمی‌خواد تموم بشه. دوست داری تاابد زنده بمونی که اون لحظه رو زندگی کنی.

    حس عجیبیه. انگار که توی یه چرخه گیر افتادی و هیچوقت قرار نیست یه خط صافو تجربه کنی. حتی اگه یه خط صافو تجربه کنی دلت میخواد از اون یکدستی بیرون بری و دوباره وارد چرخه بشی.

    زندگی، عجیبه. یه وقتایی از دست خودم عصبانی میشم که دوسش دارم. یه وقتایی عصبانی میشم که نمیتونم زندگیو سرزنش کنم. به این نتیجه رسیدم که خیلی وقتا میگم: همه چیز پیچیده شده، هیچ چیز سر جاش نیست. ولی تا حالا آرزو نکردم که کاش هیچوقت وارد این زندگی نمیشدم... فقط کاش میدونستم چیکار باید بکنم. اگر به همون اندازه‌ای که امید به بهتر بودن ادامه دارم، همون قدر هم به بهترین راه کار آگاه بودم... میتونستم از دردهام هم لذت کامل ببرم.

    +ولی جدی میگم... خیلی لذت بخشه که میدونم یه روز قراره بمیرم. دلم نمیخواست این چرخه ادامه داشته باشه. حتی اگه شیرین باشه.

  • نظرات [ ۱۱ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • سه شنبه ۱۵ آذر ۰۱

    :">>

    سلام:)

    خسته نباشید. امیدوارم حالتون خوب باشه.

    هوممم حس کردم فقط خیلی خوشگلین اما نمیدونم چجوری بهتون بگم. و حس میکنم خیلی خسته‌این اما نمیدونم چجوری خستگی رو از تنتون در کنم. و حس میکنم خیلی ناراحتین اما نمیدونم برای خندیدنتون چیکار کنم.

    و حس میکنم... حس میکنم خیلی با خودم تناقض دارم پس هیچی نمیگم.

    ولی مواظب خودتون باشین.:)

  • نظرات [ ۸ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • دوشنبه ۷ آذر ۰۱

    گل یخ - کوروش یغمایی

  • نظرات [ ۵ ]
    • نرگسِ نوشکفته
    • پنجشنبه ۳ آذر ۰۱

    یه نوشته خیلی کوتاه + یه سوال جالب

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • نرگسِ نوشکفته
    • جمعه ۲۷ آبان ۰۱
    آستریا همیشه میگه انسان ها قوی تر از چیزی‌ان که خودشون فکر می‌کنن.

    +امیدوارم ازاین وب حس خوبی بگیری.:)