?I'm just tired. tired, scared and stressful. when does it finish
?I'm just tired. tired, scared and stressful. when does it finish
به نام خدا
میدونین کتابا حس خیلی عجیبی به من میدن. یه سریاشون تاثیر قابل توجهی رو احساساتم به افراد دارن. مثلا شاید عروس دریایی. دلم میخواد همه ی آدمایی که «شاید عروس دریایی» جزو کتابهای مورد علاقهشون به حساب میاد رو بغل کنم و بگم مراقب خودت باش.
یا مثلا الان که دارم به پیشنهاد یکی از دوستام «در جست و جوی ورمیر» رو میخونم دوست دارم برم دستشو بگیرم و بریم همه ی موزه ها و نمایشگاه های نقاشی رو زیر و رو کنیم و در مورد عناصر توی هر نقاشی حرف بزنیم.
کتابا واقعا شگفتانگیزن. چون جز اونا دیگه چی میتونه همچین شبکه ی احساسی گستردهای رو به وجود بیاره؟ جز کتاب چی میتونه موج عظیمی از احساسات رو به آدم وارد کنه و باعث باشه یه نفر هوس کنه به این همه آدم محبت بورزه؟
فقط... نمیدونم چجوری کتابا اینطوری روم تاثیر میذارن وقتی حتی آدمای دور و اطرافم هم اینقدر تاثیر گذار نیستن. حتی معلم ریاضیمون که عاشقشم. نمیدونم شاید از تاثیر آدما توقع بیش از حد دارم. بگذریم. موضوع اینه که عاشق کتاب ها هستم و دلم میخواد برای اینکه توجه بیشتری بهشون بشه قدمی بردارم. ولی نمیدونم چه قدمی.
سلام
یه چیزی بگین که بهم انگیزه بده/ باعث بشه ادامه بدم/ به نظرتون خیلی مهمه که آدما بلد باششن و بهش باور داشته باشن تا زندگی ارومی داشته باشن
پست قبلیو هم اگه ندیدین ببینین
ببخشید... اگه حس بدی میده
بسم الله الحکیم
داشتم فکر می کردم اگر احساسات من و اون رو بسنجیم من بیشتر دوسش دارم اما می دونین بعدش به این نتیجه رسیدم که احساسات تنها چیز هایی هستن که حتی اگر قابل اندازه گیری بودند هم با زیاد و کم شدنشون ارزششون تغییر نمی کرد. چون اونا... احساساتن! اونها نخی هستن که ما رو به آدمای مختلف وصل میکنن و باعث میشن بهشون نیاز داشته باشیم. وابستگی ها همشون ارزشمندن چون اگر مراقبشون نباشیم به همه صدمه میزنن. اگر بخوایم برای احساسات ارزش بذاریم به آسیب دیدن یه نفر اولویت دادیم.
فکر کردم ما هیچوقت از احساسات سر در نمیاریم. ممکنه مشخص بشه احساس یه نفر کمتر از احساسات طرف مقابلشه اما کسی چمیدونه شاید احساسات اون طرف فقط توی بدنش کم باشه اما تاثیرش روی زندگیش صدبرابر باشه. حتی شاید اینکه بعضیا احساسات رو با شدت کمتری تجربه میکنن به خاطر این باشه که سلامت جسمانیشون لطمه نخوره. اگر هاناهاکی واقعی باشه چی؟ شاید هاناهاکی وقتی به وجود میاد که شدت اون عشق یک طرفه خیلی بیشتر از تاب و توان جسم اون فرد باشه. شاید یهو یه چیزی توی دنیا اشتباه رخ بده و یه نفر آدمیو ببینه که احساساتش یهو بیش از حد شدت بگیرن و سکته کنه. کسی چه میدونه؟
+ اون کس جدیدی نیست. فقط گفتم اون چون ممکنه بعضیا بشناسنش یا بعدا خودش اینجا رو ببینه و نمیخوام قضاوت بشه.
بسم الله الرحمن الرحیم
ببینید من الک بنجامین و ساشا اسلون و اد شیرانو خیلی دوست دارما. ولی هنوز ازشون مطمئن نیستم. ولییی این گرل گروپ که دو نفره هم بوده و الان یکی از اعضاش گروه رو ترک کرده هیچ آهنگی نداره که قشنگ نبوده باشه... و از کوییندام ۲ (و هیولین و اون عضور گرامی بریو گرلز) متشکرم که منو با این گروه و آهنگ خیلییی خفنشون به نام to my youth آشنا کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
میخوام یه چالش راه بندازم واسه درس خوندن. ولی هیــــــچ ایدهای ندارم. یه ایدهای که برای خودم خسته کننده نباشه و مشوق هم باشه که بیشتر درس بخونم. یه چیز خفن، به درد بخور و قابل اجرا. شما ایده دارین؟
آقا من بیخیالم ولی دلیل نمیشه دوست نداشته باشم ساعت مطالعاتیم بیشتر باشه. فقط نمیدونم چجوری کونمو خودمو جمع کنم برم درس بخونم.D:
نه کالیستااا. این چیزا چیه میگی. اصلا همچین چیزایی نباید به ذهنت بیاد.(خود درگیری ای که شاید مبهم باشه براتون.)
ولـــــی من میتونم. کالیستا تو خیلی کارای بیشتری ازت بر میاد.
دلم براتون تنگ میشه. (#مخاطبین خاص)
دلم برای شما ها هم تنگ میشه. (مخاطب: فیلم ها و سریالایی که در آینده نخواهم تونست ببینم.)
منتظرم زودتر برسی و ببینمت (و از شرت خلاص بشم).(مخاطب: اتمام دبیرستان و کنکور.)
منتظرت میمونم و برای رسیدن بهت تلاش میکنم. (مخاطب: منِ آینده و موفقیت.)
بهتون عشق میورزم. (مخاطب: آدم های دوست داشتنی الانم و آدم های دوست داشتنی آیندهام.)
برات آرزوی موفقیت و شادی میکنم. (همه ی آدمای دنیا. مخصوصا تو.)
بای بایییییی. (با لحن ایمان توی کومان.)
آستریا توی مغزم زمزمه میکنه:« کالیستا. با خودت تکرار کن. آدما قوی تر از چیزی ان که خودشون فکر میکنن. دوباره بگو. دوباره.دوباره.دوباره. از اول.»
- من قوی تر از اون چیزی ام که خودم فکر میکنم. من خیلی قوی تر از چیزی ام که فکرشو بکنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
ولی خدایی یه وقتایی باید به آدما بگیم:« داداش یه دقیقه آروم بگیر... من خودمم اونقدری که تو داری برام ناراحتی و دلسوزی میکنی برای خودم ناراحت نشدم و این رفتارت فقط اذیتم میکنه."-" (با همین حالت چهره"-")»
اصلا خود من برای یه چیزهایی کمتر از یک ساعت ناراحت میشم. اگر اهمیتش کمتر باشه به دقیقه هم نمیرسه! و وقتی یکی برام دلسوزی میکنه یا ناراحت میشه حس بدی بهم دست میده چون:
اون آدم فکر میکنه اون موضوع/اتفاق خیلی تاثیر بدی روی سرنوشت/من/یا هرچیز و هرکس دیگهای گذاشته. در صورتی که هیچ اتفاقی بی دلیل نیست و دلیلش هم به ضرر کسی نیست.
به قول دایی امید و باور به سرنوشت یعنی باور به اینکه دایره ی خدا (دایره ای که ما روش کنترلی نداریم) همیشه به ما کمک میکنه به سمتی بریم که هدفمونو قرار دادیم و توی دایره ی خود (دایره ای که در کنترل ماست.) براش فعالیت میکنیم. منم به به سرنوشت باور دارم.
حالا اگر دایره ی خدا یه جور دیگه پیش بره یعنی ما توی دایره ی خدا اشتباهی پیش رفتیم.
منم دقیقا برای همین بدم میاد کسی برام دلسوزی و ناراحتی کنه چون من به اون اتفاقات/موضوعات به طاهر بد هم به چشم کمک کننده و اتفاق خوب نگاه میکنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همتون.*-*
خیلی دلم تنگ شده بود و خب... گفتم بیام یه سلامی بکنم ازتون یه خبری بگیرم دوباره محو بشم..D:
چطورین؟ درگیر درسین؟ همه چیز خوبه؟